اسیر احساسات...


هر وقت صبح بیدار شدم اولین چیزی ک ب ذهنم میرسید فرستادن پیام صبح بخیر بهش بود هرموقع ناراحت بود تموم تلاشم رو میکردم بخندونمش هرموقع داشتم تلفن حرف میزدم حتی اگ مهم و کاری بود تا میومد پشت خطم سریع قطع میکردم بهش زنگ میزدم براش توضیح میدادم ک کی بود قبل ازینک خودش بپرسه کی بود و باکی حرف میزدی تو طول وقت کاری تا تایم خالی پیدا میکردم زنگ میزدم ک ب خودش نگه سرش گرمه و حواسش بهم نیس وقتی با دوستام بودم تو اوج شادی بودم همیشه بخودم میگفتم کاش بجای دوستام اون پیشم بود الان و تو همون موقعیتم ک این ب ذهنم میزد سریع بهش زنگ میزدم ولی اون همیشه با کاراش نابودم میکرد خیلی وقتا فقط فک میکرد وقتی پشت خطی داره و میگه ببخشید من کار دارم و قطع میکرد فقط تلفن رو فقط قطع کرده نمدونست تموم احساسم رو قطع کرده......

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 21 تير 1397 ] [ 20:15 ] [ ~fati~ ] [ بازدید : 349 ] [ ]
آخرین مطالب
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]